زمان عتیقهها را ارزشمند میکند و هیچ کجا مثل فروشگاههای دست دوم فروشی برای پیدا کردن این وسایل مناسب نیست!
هیچ عتیقهای نو نیست!
زمان ارزش خاصی به همه چیز و همه کس میدهد! بیارزشها را از بین میبرد، و ارزشمندها را مشهور میکند. افرادی که به دنبال گنجینههای سحرآلود و بزرگ و کمیاب میگردند، قطعا مسیرشان را عصر یک روز آفتابی در یک فروشگاه مرکزی شیک با انواع و اقسام وسایل الکترونیکی مدرن انتخاب نمیکنند. حداقل در این دوره این کار را نمیکنند. شورومهای مالهای بزرگ برای همه جذاب و قابل درک است و متخصص گنجیابی نمیخواهد. اما فروشگاههای عجیب و مرموز کالاهای دست دوم، قدیمی و عتیقه، مشتری خودش را دارد. دلایل زیادی وجود دارد که قالیچهی سلیمان، چراغ علیالدین و البته ساعتهای زمان در غارها، فروشگاههای قدیمی و دور، و دست دوم فروشیها پنهان شدهاند!
قدر زر زرگر شناسد!
ساعت جیبی زیبا و خاصی که پدرِ پدرِ پدربزرگ جد یکی از اقوام درجه یک پدر دوست شما هدیه گرفته بود، به سطل زباله راه پیدا کرد! احتمالا در روز دریافت هدیه، او اطرافیان را حسابی سرزنش کرده که چقدر از این جور هدیهها بدش میآید و باورش نمیشود با این همه صمیمیت بین او و شخص هدیهدهنده، و ثروت و دانایی دوستش، باز هم چنین هدیهای آورده باشد. او بعدها در وصیتنامهاش نوشت که کارش چقدر اشتباه بوده و آن ساعت یک میراث قیمتی بود که او ارزشش را نفهمید! به همین سادگی بسیاری از اقلام با ارزش به زبالهدانی و یا جعبهی وسایل اهدایی راه پیدا میکنند.
شاید باورش برای شما سخت باشد اما استانبول به عنوان یکی از مهدهای بازارچههای دست دوم، یکی از اماکن مشهور پیدا کردن گنج در میان خرت و پرتهاست. بسیاری از بازدیدکنندگان معتقدند که حتی اگر به آنها میگفتند جنس جلوی چشمانشان چه ارزشی دارد ممکن بود باور نداشته باشند و آن را نخرند. این در حالی است که متخصصین آثار گمشده و اشیای گرانبها حتما سالانه از این بازارچه بازدید میکنند. آنها خوب میدانند ارزش بسیار بالای این اجناس به ظاهر خاک گرفته اصلا مشخص نیست. با این حال چنین دست دوم فروشیهایی، همیشه محل پیدا کردن گنج برای متخصصینش هست!
زمان همه چیز را عوض میکند!
پیشتر گفتیم که زمان ارزشمندها را مشهورتر میکند و بیارزشها را فراموش! اما چه اتفاقی بر سر متوسطها میآید؟ کالاهایی که از چنگال فراموشی زمان جان سالم به در میبرند و از یک دهه به دههی دیگری وارد میشوند شانس تبدیل شدن به یک گنجینه را دارند! چطور؟ اگر وسیلهی مورد نظر در زمان ساخت و پیدایشش بیاهمیت یا بیاستفاده مانده بوده باشد، میتواند با گذشت زمان به یکی از نمونههای اولیهی یک وسیلهی پراستفاده و گرانقیمت تبدیل شود. در واقع، با تغییر کاربری اجسام در گذر زمان و یا تغییر نوع نگاه آدمها به یک کالا، و حتی تغییر مفهوم زیبایی، یک شی و یا وسیلهی بسیار معمولی جایش را به یک نمونهی کمیاب و بسیار قدیمی از یک وسیلهی ارزشمند میدهد.
اما این گنجها و فروشگاههای دست دوم چه ارتباطی با هم دارند؟ عتیقه در کلام به منزلهی کهنه با گذشت زمان است. فروشگاههای دست دوم فروشی، یا دورهگردهای کهنه فروش، چنین وسایلی را از صاحبانشان میخریدند و در جایی دیگر به آدمهایی دیگر میفروختند. از همین طریق یک وسیله دست به دست میشد تا به بازارچههای مدرنتر دست دوم فروشی برسد و متخصصان گنجیابی برای آنها قیمتهای نجومی تعیین کنند.
مسافت بین دست اول تا دست دوم، فاصلهی یک گنج تا یک آشغال!
از مثال دورهگردها که دور نشویم بهتر است. گاهی دورهگردها مسافتهای بسیار زیادی را برای خرید و فروش کالاهایشان انتتخاب میکردند. ممکن بود وسیلهای که یک دورهگرد در میان دورریزهای یک تونسی پیدا میکرد، برای یک چینی به منزلهیک گنج تمام عیار باشد. برای آن چینی دست دوم بودن آن شی یا وسیله ملاک نبود، بلکه اهمیت گنجی که دورهگرد در دستانش داشت از غرب تا شرق به خوبی مشخص میشد.
گنجبندی!
زمان به آدمها و وسایلشان، ارزش جدیدی میبخشد. خاک و آب و آتش و باد، هرچقدر هم سعی در تغییر یک شیء باارزش داشته باشند، فقط آن را با ارزشتر میکنند. البته به شرطی که آن را زیر گل و کوه و غبار و پشت خاکسترها گم نکنند. اگر این اجناس ارزشمند راه به محلی مثل بازارچههای دستدوم پیدا کنند، قطعا طعمهی چشمان تیز متخصصین گنجیابی خواهند شد. چرا که متخصصین این جور گنجینهها میدانند دست دوم خودش یک جور گنج است، و یا حداقل گنج خواهد شد!