موزههای بزرگ زیادی در دنیا، در برنامهی کوتاه و بلندمدتشان، برای حمایت از آثار هنری بازیافتی بودجه تعیین میکنند تا در عین حمایت از محیط زیست، بر شکل گیری گونهی جدیدی از هنر نیز تاثیر داشته باشند.
جملهی معروفی هست که میگوید:
عظمت باید در نگاه تو باشد و نه در آنچه به آن مینگری.
این جمله بسیار شبیه به ضربالمثل خود ماست:
چشمهایتان زیبا میبینند!
اشیاء به ذات زیبا یا زشت نیستند. این نوع نگاه و احساس افراد به آنهاست که به ذات اشیا و اجناس و غیره احساس خاصی میدهد. مثل نگاهی که هنرمندان به آشغال و مواد دورریختنی دارند. خلق کردن، از میل به تبدیل میآید. تبدیل کردن طلای آب شده، به یک طلای شکلدار آن هم در قالب، واقعا کار سختی نیست. کپی کردن از روی نقاشیهای معروف، با بهترین ابزار و لوازم، در بهترین شرایط، هنر نمیخواهد. اما تبدیل آشغال، یا مواد دورریختنی، یا هر چیزی که ظاهرا بیارزش و بیاستفاده است، به یک اثر زیبای هنری و بامفهوم، یعنی خلق کردن. این کار سختی است، زیرا در واقع، هنرمند سعی در تغییر نگاه مخاطب دارد. یعنی سعی میکند بیننده را متقاعد کند که آنچه میبیند آشغال و زشت نیست. بلکه میتواند زیبا و تحسینبرانگیز باشد. آثار بازیافتی هنری، از چنان اهمیتی برخوردارند، که کمتر کسی در دنیای هنر میتواند آنها را نادیده بگیرد. این را حتی موزههای مطرح نیز بیان میکنند.
لندن، شهر آرتیستهای بازیافتی
هنر و ادبیات در لندن، حال و هوای دیگری دارند. اصالت یکی از مهمترین ویژگیهای هنر و ادبیات انگلیسیهاست. همین باور باعث شده تا هنر خلق شده در انگلستان، معمولا از امتیاز ویژهای برخوردار باشد. امتیازی که هنر خلق شده را سریع مطرح میکند. انگلیسیها به دلیل سابقهای که در خلق انواع هنر دارند، از پیشروان هنرهای مدرن هستند. شاید به همین دلیل است که موزههای مختلفی در لندن، نمایشگاههایی را صرفا برای به نمایش گذاشتن هنرهای بازیافتی برپا میکنند. آنها با این کار سعی در تشویق گسترش تحسین هنر بازیافتی دارند. یعنی، سعی میکنند نگاه جدیدی نسبت به مواد دورریختنی ایجاد کنند. از طرفی، به دلیل اعتقاد به اصالت در هنر، انواع بینظیری از هنرهای کمیاب و بدون همتا در این کشور بازیافت یا بازتولید میشود.
نیویورک، بازیافتهای معاصر
موزهی هنرهای معاصر در نیویورک، پروژهی موازیای با هدف حمایت از تولید آثار فاخر بازیافتی دارد. آنها در جای جای امریکا، آثار بازیافتیای را که از ارزش خاصی برخوردارند خریداری میکنند، و با سرمایهگذاری روی این آثار برای آنها تبلیغات به راه میاندازند و سپس در موزهی اصلی آن را به نمایش میگذارند. این کار نیویورکیها، در سال 2018، با استقبال کشورهایی نظیر سوئد و بلژیک رو به رو شد و گروههای مختلف حمایت از محیط زیست، با معرفی آثار هنری مطرح بازیافتی به موزهی هنرهای معاصر نیویورک، به گسترش حمایت از آثار بازیافتی مطرح در سراسر جهان کمک کردند.
توکیو، رفتار شهروندی صحیح با آشغالهای مدرن
از ژاپن و رفتارهای محیط زیستدوستشان هرچه بگوییم کم است. آنها خیلی پیشتر از اروپا و امریکا با هنر بازیافتی و دست دوم آشنا بودند و احترام و ارزشی که برای این نوع هنر قائلند بسیار متفاوتتر نسبت به کشورهای دیگر جهان است. موزههای مختلف توکیو، از سازههای بازیافتی و آثار هنری بازیافتی به شکل دیگری حمایت میکنند. آنها هزینهی زیادی صرف تغییر شکل شهر توکیو به وسیلهی هنر بازیافتی مدرن میکنند. یکی از پروژهای چند گالری وابسته به موزهی تکنولوژی توکیو، تغییر شکل میدانهای شهر با هنر بازیافتی از جنس تکنولوژی است. کاری که احتمالا فقط از ژاپنیها برمیآید و زیباییهای خاص خودش را دارد.
پاریس، هنر نزد بازیافتیان است و بس!
هنرمندان در فرانسه، از هنردوستان جلوتر هستند. هر پاریسی که یک هنرمند یا نویسنده است. همین کار هنر مدرن، و مخصوصا هنر بازیافتی را راحتتر هم میکند. از طرفی، پاریس یکی از تولیدکنندگان بزرگ زبالههای خشک است. اگر شما هم متوجه این ترکیب ارزشمند تولید کننده و مواد اولیه شدید، بهتر است بخوانید که پاریس یکی از بزرگترین تولیدکنندگان هنر بازیافتی است. البته، پاریس به اندازهی لندن، نیویورک و توکیو در ارزش دادن و سرمایهگذاری در هنر بازیافتی قوی عمل نکردهاست. اما آرت گالریها و موزههای کوچک زیادی صرفا برای نمایش هنر بازیافتی کانسپتوآل یا مفهومی در نظر گرفته شده است. اما آنچه موزهها بسیار از آن حمایت میکنند، و حتی موزههایی مثل لوور برای آن هزینه هم میکنند، پرفورمنسهای حمایت کننده از محیط زیست است. آنها این پرفورمنسها را هنر بازیافتی میدانند.
دنیا، یک موزهی بازیافتی!
متاسفانه سرعت تولید زباله و دور ریختن وسایلی که هنوز کاربری دارند در دنیا رو به افزایش است. پس جای تعجب نیست که میزان زباله و یا آشغال تولید شده در دنیا نیز زیاد باشد. خوشبختانه، نوع نگاه افراد در همه جای دنیا نسبت به این زبالهها و کاربرد احتمالی آنها رو به تغیر است. پس جای تعجب نیست که به زودی همین زبالهها مجددا در چرخهی تولید و بازیافت قرار میگیرند. آن چه میتواند این بازگشت به چرخهی تولید و بازیافت را سرعت بیشتری ببخشد، فراگیرتر شدن نوع نگاه آدمها نسبت به مفهوم زباله و مواد دورریختنی است. هیچ پدیدهای مثل هنر و هنرمندان نمیتواند تاثیر عمیق و ماندگاری بر فکر و روح آدمها داشته باشد. همین باعث شده است تا موزههای مطرح زیادی در دنیا، هزینههای اصلی و جانبی کلانی برای حمایت از هنر بازیافتی داشته باشند. اتفاقی که امیدواریم به زودی در ایران نیز رخ بدهد.