ظاهرا هنر در آیندهای نه چندان دور، سهم بزرگی در شکل گیری بخشهای مختلف زندگی اجتماعی خواهد داشت، اما هیچکس دقیقا درباره آینده پیشبینی خاصی ندارد مگر اینکه بخواهند آن را هنرمندانه شکل بدهد!
پیش بینی آینده همچنان یک کار جذاب و تقریبا غیر ممکن است. اینکه دنیای آینده برای ما چه تغییراتی خواهد آورد همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. آنچه مسلم است، تغییر است. چه تغییر خوب و چه تغییر بد. اما هنر همیشه دستی در پیشبینی آینده داشته است. تا حدی که این هنر و ادبیات بوده که تا حدود زیادی پیشرو اقداماتی شده که در آینده رقم میخورند. با توجه به تغییرات گسترده و همه جانبهای که در سطح جهان میبینیم، بد نیست نظر برخی هنرمندان را درباره هنر در بیست سال آینده بپرسیم.
تغییرات اقلیمی، نبض هنر در آینده
گزارشها حاکی از آن است که تا سال 2040 میلادی، تغییرات اقلیمی شکل جدیدی از حیات بر روی کره خاکی را رقم خواهد زد. همزمان، احتمال زندگی بر روی کرات دیگر، هوش مصنوعی و ایجاد کلنیهای انسانی در جای جای کره زمین و حتی خارج از آن، بحث اصلی هنر و دغدغه بیشتر فرهنگ است. هنر احتمالا در شکل زندگی انسانها در مناطق جدیدی از کره زمین و یا حتی سیارات دیگر دخیل خواهد بود.
همبستگی در هنر، به جای فردیت در دنیای آینده
سرعت رشد دنیا با فضای مجازی به حدی بود که برخی اندیشمندان تاریخ را به قبل و بعد از فضای مجازی تقسیم میکنند. با این روند شکل گیری اهمیت افراد در لایک گرفتن و مطرح شدن اسمها در دنیای یوتیوب و اینستاگرام، پیشبینی میشود فضای غمگینی در ده سال آینده بر جهان حاکم شود. فضای غمگین معمولا با خشم همراه است. اتفاقی که همین حالا هم آن را در شکل گیری جنبشهایی مثل #metoo و یا حمایتهای مختلف از اقلیتها میبینیم. هنر آینده به دست تیمها و همبستگیها خواهد افتاد. هنر در خدمت افراد به نفع جمع و اتحاد پیش خواهد رفت تا جایگزین افراط فرد گرایی بشود. هنر آینده، هنر تجربه جمعی خواهد بود.
دنیای سیال هنر در آینده
در طی سخنرانیهای تد، ادیت شافاک، نویسنده مطرح ترک، به مسئله سیال بودن شخصیتها اشاره جالبی کرد. این پیشبینی، به عقیده بسیاری هنرمندان و اندیشمندان، آینده هنر است. در دنیای ما که هر روز کوچک و کوچکتر میشود. مرزها نقش آزاردهنده خود را از دست میدهند. هنر در آینده، دیگر شبیه به یک قالب ویژه به عنوان تابلوی نقاشی در یک ژانر به خصوص نخواهد بود. سیال و شناور بودن هنر در آینده به قابلیت تغییر شکل آن برمیگردد. هنر در آینده متعلق به یک کشور یا گروه خاص نخواهد بود. بلکه هر کس مینتواند حسی از حال و روز خودش را در آن پیدا کند. این پیشبینی در مورد تغییر ذات هنر در آینده است. در واقع هنر به جای یک محصول به یک تجربه تبدیل خواهد شد.
فعالیتگرایی در هنر آینده
پول کثیف این روزها در هنر بیداد میکند. هنر که زمانی ثمره کار مستضعفین بااستعداد بود، امروز بهای کار مرفهین بیدرد شده است. اتفاقی که داد و اعتراض بسیاری هنرمندان و طرفداران هنر را در دنیا بلند کرده است. با این همه دغدغه برای تولید به جای برندکردن، پیشبینی میشود که هنر در آینده به طرز چشمگیری به سمت فعالیت برای کسب اعتبار پیش برود. در این بین اتفاقی به نام گمنامی رخ خواهد داد و پس از آن تجربه هنر مهمتر از محصول و نام هنر خواهد بود.
گمنامی در هنر آینده
در حالی که در دنیای اینستاگرامی امروز اسمها بسیار درخشان عمل میکنند، پیش بینی میشود که هنر آینده این ماجرا را تغییر بدهد. هنر در آینده دیگر به اسم یک فرد رقم نخواهد خورد. این همه ابتذال به اسم هنر و به نام اشخص مورد پسند خیلی از مردم دنیا نیست. پیش بینی میشود که هنر واقعی در دنیای آینده، با تاکید بر هنر به جای هنرمند، نامها را از کار بزداید. با این کار، محتوای هنر از شکل ظاهری هنرمند بلندتر و رساتر سخن خواهد گفت.
هنر آینده هنر نخواهد بود!
تقریبا، بیشتر اندیشمندان معتقدند هنر آینده شبیه به هنر در دنیای امروز نخواهد بود، مگر اینکه نقاشی باشد. ترکیب میان رشتهای، وارد شدن حوزههای مختلف به هم باعث میشود تا ما در دنیای آینده شکل مشخصی از هنر به عنوان آنچه هنر کلاسیک میشناسیم را نداشته باشیم. هنر در دنیای آینده بیشتر از پیش ابزار برای رساندن هدف خواهد بود. از طرفی، حورههای دیگر انقدر با هنر آمیخته خواهند شد که نمیتوان از هنری بودن یک برنامه سیاسی و یا هنری بودن یک کلای تولید شده برای آشپزخانه صرف نظر کرد.
هنر در چند آینده متفاوت
هیجانانگیزترین بخش آینده ناشناخته بودن آن است. اما جهانی را تصور کنید که تمام آیندههای مورد نظر شما در آن اتفاق بیفتد. در واقع چنین جهانی همان نظریه دنیاهای موازی است. با این تفاوت که در شکل هنری آن، تمام این آیندهها واقعا اتفاق خواهند افتاد. با توجه به بسط پیدا کردن هنر در زمینه تکنولوژی و سیاست، احتمال خلق دنیاهای هنرمندان در آیندهای نه چندان دور بیراه به نظر نمیرسد. با توجه به این موضوع که حرف ما در مورد هنر در بیست سال آینده است، شاید بد نباشد در مورد آینده هنرمندانهای که متصور شدهایم تجدید نظر کنیم!