در حالی که به نظر میرسد انسانها در سال 2020 پیشرفت زیادی در زمینههای مختلف کرده باشند، اما چنگال کرونا، راه تنفس فرهنگ و اقتصاد را بست و تاریخ را به چند قرن پیش پرتاب کرد.
در سال 2020 به سر میبریم. سالی که به نظر میرسید دنیا بخواهد به پیشرفتهای مختلفش در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژی و علمی ببالد. اما دنیا درگیر بیماریای شده که ریشهاش قرون وسطایی و شایعاتش همه ریشه در فقر فرهنگی دارد. در حالی که اقتصاد دنیا در مواجهه با کرونا رو به زوال است، ظاهرا تاریخ فرهنگی به جای قدمی رو به جلو، به گذشته باز میگردد.
کرونا، محصول بیفرهنگی غذایی
در مقالهای تحت عنوان «فرهنگ چطور جرقههای کرونا را در چین زد» درباره ریشههای فرهنگی تغذیه در چین صحبت کردیم. متاسفانه، جینبو به معنای: خوردن برای زنده ماندن، از آفتهای فرهنگی چین است. البته این داستان فقط به چین خلاصه نمیشود. این ریشه در فقر فرهنگی دنیای ما در مورد افزایش جمعیت دارد. در حالی که منابع کافی برای تامین غذای افراد وجود ندارد، دولتها دست به افزایش جمعیت میزنند.
دولتها، با همان دیدگاه مرد سالار ارباب رعیتی گذشته، به جمعیت به دید نیروی کار نگاه میکند. طبیعی است که برای حفظ این جمعیت، شکم آنها را با هر چیزی پر کند. برای توجیه این بی فرهنگی غذایی، جوامعی با رویکرد تغذیه چین، دست به فرهنگ سازی غذایی میزنند. مثلا، شایعاتی پیرامون مقدس بودن خوردن بعضی از غذاهای عجیب و غریب یا شفا بخش بودن آنها درست میکنند. این یکی از نمونه کارهای دولتهای کمونیستی، فاشیستی و یا کاپیتالیستی برای به خدمت گرفتن انسانهاست. و البته که نتیجه چنین فرهنگ غذایی، دست کم کرونا است.
فرهنگ خفه کردن صدای کرونا
در برخی منابع نوشته شده است که در آوریل 2018 چند خبرنگار چینی درمورد شیوع احتمالی کرونا در روزنامهها هشدارهایی داده بودند. اما ظاهرا این روزنامه نگاران برای ایجاد رعب و وحشت و شایهسازی در جامعه به زندان میافتند. این وافعیت تلخی است که در دنیای ما، همچنان آشکار کردن حقیقت به بهای زیادی تمام میشود. این نمود بی فرهنگی یا عقبگرد فرهنگ در حین جلو رفتن عددی تاریخ است.
این سانسور خبری کرونا منحصر به چین نبوده است. در بسیاری کشورها (که برای ما ناآشنا نیست) این سانسورها به فاجعه انسانی منجر شده است. در نظامهای کمونیستی و شبه کمونیستی، برای ایجاد سطحی برابر از زندگی و ایجاد احساس عدالت، هر گونه خبر و اطلاعاتی که طبقه بندی را به هم بریزد، یا باعث ایجاد شبهاتی در مورد فرهنگ و اقتصاد آن جامعه بشود، ممنون است. حتی اگر این خبر، پیشگیری در مورد کرونا باشد.
پولهایی که رفت، کروناهایی که آمد، فرهنگهایی که به فراموشی سپرده شد
کرونا سیل بود. کرونا زلزله بود. کرونا تنها اتفاقی بود که میتوانست به این شکل تمام بنگاههای اقتصادی دنیا را درنوردد. اما چطور؟ اقتصاد و فرهنگ، یا پول و داستانهای پیرامونش، از هم جدا نیستند. برای هر عرضه و تقاضایی، داستانی لازم است. کرونا با ایجاد داستانهای فرهنگیاش کاری کرد که آب خوش از گلوی هیچ بنگاه اقتصادیای به جز صنعت درمان و دارو پایین نرود. این اتفاق هم یک عقب گرد فرهنگی است. چرا؟
شاید شنیده باشید که در کشورهای پیشرفته، مهندسان اوضاع مالی خوبی دارند و در کشورهای عقب افتاده، پزشکان. این یک واقعیت است. در کشورهای عقب افتاده، مشکلات فرهنگی باعث میشود تا کسی نتواند خیلی درگیر پیشرفتهای نوین شود. در چنین شرایطی، پزشکان همیشه مورد احترامند. حالا، کرونا کاری کرده تا در کشورهای پیشرفته نیز، همه لنگ بهبود اوضاع باشند. این یعنی حتی از خانههایشان بیرون نمیآیند.
کرونا فقط محصول بی فرهنگی نیست. در شرایطی که اقتصاد دنیا به دلیل شیوع کرونا رو به زوال است، طبیعی است که فعالیتهای فرهنگی نیز متوقف شود. این تنهایی فرهنگ و ایزوله شدن افکار در خانهها، یعنی کرونا از بیخ و بن همه چیز را تغییر خواهد داد.