میل به تغییر خودش خلاقیت است!
ذهنیت مصرفکننده، ذهنیت خلاقی نیست. این جمله و مفهوم آن برای ما آدمهایی که خیلی دوست داریم ادعای هوش خلاق داشته باشیم کمی سنگین است. آدمها علاقهی عجیبی دارند تا مصرفگرایی و تنبلی را به نوعی به هوش و خلاقیت ارتباط بدهند. اما این تلاش بیهوده است. مصرف گرایی قطعا رو به روی خلاقیت ایستاده است. البته هر فرد میتواند در حوزههای مختلفی خلاق باشد و قرار نیست هر کسی که خلاقیتش محدود به حوزهی خاصی است حتما مصرفگرا باشد. اما یکی از حوزههایی که خلاقیت در آن موج میزند و در عین حال مصرفکنندهی غیر خلاق هم زیاد دارد، حوزهی مد و لباس است. لباس ما از اولین معرفههای ما به عنوان یک فرد است و طبیعی است که ما دوست داشته باشیم لباسی منحصر به فرد به تن کنیم. اما بعضی اوقات به دلایل اقتصادی، و گاهی به دلیل عدم تناسب ذائقهی ما با بازار مُد، این امکان را از دست میدهیم. از طرفی، ترجیح میدهیم که لباس منحصر به فرد ما رنگ و بوی سلیقهی شخصی ما را هم داشته باشد. این از آن مواردی است که تقریبا فقط در لباسهای سفارشیِ دوخته پیدا خواهد شد و قیمت لباس را بسیار بالا خواهد برد. ما لباسهای زیادی را میبینیم و مدام با خودمان میگوییم، اگر یقهی آن فرق داشت آن را میخریدم. اگر قد آستینش متفاوت بود، انتخاب من بود. و الی آخر. اما نکتهی حائز اهمیت اینجاست که بازار دست دومیها جای خوبی برای بروز خلاقیتهای فردی ما با صرفهی اقتصادی است. اما چطور؟
هر تغییری بهایی دارد؛ برخی تغییرها ارزان تمام میشوند!
تعداد دفعاتی که لباس ایدهآل خودمان را در رگال مغازهها پیدا کردیم اما یک سرآستین عجیب، یقهی بد رنگ و یا کمربند ناهمگون روی آنها دیدهایم، بیشمارند. از طرفی خیلی پیش میآید که نزدیکترین لباس به سلیقهی خودمان را با وجود جزئیات ناپسند میخریم و تلاشی برای تغییر آن لباس هم نمیکنیم چون معتقدیم لباس نویی است و خراب خواهد شد. در حالی که کافیست بین فروشهای دست دوم بگردیم تا لباسی را پیدا کنیم که با کمی تغییر، یک لباس منحصر به فرد از آب در میآید. حتی بهتر است یک پله فراتر برویم و از لباسهای قدیمی خودمان یا اعضای خانواده لباسهای جدیدی بسازیم. با این حساب حتی قرار هم نیست بابت خرید یک لباس دست دوم، پولی بپردازیم. اگر به اندازهی کافی خلاقیت و ظرافت به کار ببریم، حتی این احتمال وجود دارد که اعتماد صاحبان قبلی لباس و اکسسوریهای دریافتی را جلب کنیم و آنها حاضر بشوند بابت تغییرات ما روی همین لباسهای دست دوم پول هم بپردازند.
تغییرات جزئی، نامهای بزرگ
تغییرات ظریف و به جا روی لباسها و اکسسوری دست دوم و وینتاژ یک چالش جذاب برای طراحان برتر دنیاست. بله، درست خواندید، طراحان برتر دنیا! پاریس به عنوان مهد مد و فشن، جایی نیست که یک طراح به راحتی مشهور بشود. اما شارلوت بیالاس(Charlotte Bialas) با تغییرات بسیار نامحسوس و تمیزی که روی پوشاک و کیف و کفش دههی پنجاه داد، از نام خودش یک برند لوکس به جا گذاشت. برند لوکسی برای لباسهایی که متعلق به حدودا هفتاد سال پیش هستند. او یکی از نامهای بزرگ و جسور در حوزهی آدمهای خلاقی است که نه تنها در دنیای مد به مصرفگرایی دامن نزدند، بلکه انقدر به کارش مطمئن بود که به سراغ جنسهای دست دوم از سالها پیش رفت تا مهارت و خلاقیت خودش را به رخ بکشد.این ماجرا به پاریس ختم نمیشود.
برای دوستداران مد و لباس و استایل بوهو و ترایبال، برند بوم شنکر(Boom Shanker) نام غریبی نیست. اسم برند، همنام بوم شنکر استرالیاییست که با سفر به آسیا و هند تصمیم گرفت ساریهای عروسی دست دوم را به استرالیا ببرد و با تغییر آنها، به یک طرح جدید و جذاب برسد. و البته موفق بود. امروزه شنکر یکی از برندهای معتبر و لوکس لباسهای خاص در سبک و سیاق شرقی به حساب میآید و همهی رونقش را مدیون یک تغییر ساده در یک لباس دست دوم است!
خلاق بپوشیم، ارزان بپوشیم، دست دوم بپوشیم!
با اینکه ما آدمهای مصرف گرایی مدرن برای لباسها و استایل تاریخ مرگ و انقضا در نظر میگیریم، اما یک ذهن خلاق با استایل اینطور برخورد نمیکند. پوشاک (در صورتی که مواد به کار رفته در آنها کاملا رو به زوال نباشند)، تاریخ انقضا ندارند. هر فردی که تشنهی لباسهای خاص و منحصر به فرد است، میتواند با کمترین هزینه لباسهای قبلی خودش را کمی تغییر بدهد و یا از لباسهای دیگران برای شکل دادن به ایدهی خودش استفاده کند. یکی از مشکلات بزرگ مرگ خلاقیت در دنیای مد و لباس همین فرض کردن تاریخ انقضا برای طرح لباسهاست. اگر ما لباس و اکسسوریها را محکوم به دورریختن نبینیم، این وسایل شخصی دیگر دست دوم به حساب نخواهند آمد، بلکه انتخابهایی با امکان تغییر خواهند بود.