هنر بازیافتی، برعکس نامش، از آن تفکرات سودآور در دنیای مدرن و البته برای آینده است. هنری که با زندگی اجتماعی شروع شده، با هنرمندان مدرن شکل گرفت، و با اهمیت بازیافت حامیان مالی زیادی به سوی خودش جذب کرده است.
سن و سال بازیافت تقریبا شبیه سن و سال زندگی اجتماعی است. البته، واقعیت این است که بازیافت با این اسم و شکل، یک پدیده جدید است. تقریبا هشتاد سال است که نهادهای اجتماعی و موسسات مالی، به فکر حمایت از بازیافت افتادهاند. این حمایت ابتدا قرار بود با سرعت پیش برود و حسابی در بازیافت کولاک کند، اما چنین اتفاقی نیفتاد. بررسی دلایل این موضوع در این مقاله جایی ندارد. اما، بسیاری از نهادهای خصوصی و هنرمندان نامدار، به حمایت خود از بازیافت ادامه دادند. هر گونه بازیافتی در بودجهی این افراد و موسسات تعریف شده بود. مخصوصا بازیافت هنری، جای ویژهای بین این حامیان پیدا کرد.
هنر بازیافتی، کیلویی چند؟
شاید بد نباشد دلیل حمایت موسسات و افراد را از هنر بازیافت بشناسید. همه این افراد صرفا محض رضای خدا از هنر بازیافتی حمایت نمیکنند. در حمایت از بازیافت و هنر بازیافتی، هم پول وجود دارد، و هم اعتبار. اعتبار هم با خودش ثروت به همراه دارد. از طرفی، یک تم، به افراد اتحاد یاد میدهد. اتحاد در قدرت بسیار مهم است. در واقع این افراد با حمایت خود، به نوعی مردم را برای یک هدف متحد میکنند. در این اتحاد قدرت بسیار زیادی وجود دارد. در قدرت، هم شهرت و هم پول به اندازه کافی خواهد بود. این افراد چه کسانی هستند؟
هنرمندان برای هنر بازیافتی
چقدر با پابلو پیکاسو آشنایی دارید؟ این اسم یک نقاش و هنرمند معروف در اوایل قرن بیستم میلادی است. مردی که در هنر مدرن، جای ویژهای دارد. او خالق فرآیندی به نام کولاژ است. او از کاغذ باطله، روزنامه باطله، و انواع اجسام ریز دورریز، برای خلق یک اثر هنری یا تصویر استفاده میکرد. این کار او دقیقا شکل هنری بازیافت است.
کارهای پیکاسو، زمینهساز یک تفکر جدید در هنر و البته هنر بازیافتی شد. جنبشی به نام دادا در قرن بیستم به راه افتاد. هنرمندی به نام مارسل دوشامپ راهی برای استفاده مجدد از اشیا رها شده، یا به قول خودش پیدا شده، پیدا کرد. او از این وسایل بی استفاده و عادی، یک وسیله هنری یا یک اثر هنری میساخت. سپس، افراد این جنبش، حسابی برای این اثر هنر بازیافتی تبلیغ میکردند و این شئ یا اثر را معروف میکردند. اما هدف او و داداها از چنین کاری چه بود؟
هنر بازیافتی، دید هنری
پیکاسو و دوشامپ، از نامهای بزرگی به حساب میآیند زیرا نگاه مردم به پیرامونشان را تغییر دادند. آنها، به جای تکرار نقاشیهای فاخر و هنرهای پرزرق و برق، سعی کردند تصویر هنر را در ذهن مردم تغییر بدهند. کاری که آنها شروع کردند، تازه و در سالهای اخیر معنا پیدا کرده است. شاید به نظر خندهدار و مسخره و بیهوده بیاید. اما آنها با هنری جلوه دادن بازیافت اجسامی مثل کاسه توالت، قصد داشتند به ما درباره دنیایی که ساختهایم هشدار بدهند. برای هنرمندان مدرن، اثر هنری، نو و گران نبود. آنها معتقد بودند همین تولیدات پرزرق و برق و گران، آتش جنگ جهانی دوم را روشن کرد. چون مردم، به دنبال زرقوبرق بیشتر، به دنبال منابع بودند، و منابع کم کم در همه جای دنیا کم میشد، پس به جان هم افتادند!
موسسات هنری، پولهای بازیافتی
راهی که پیکاسو، دوشامپ، و خیلی از هنرمندان مدرن در قرن بیستم شروع کردند، در قرن بیست و یکم شکل موسسهای به خودش گرفت. حالا، پیرو تبلیغاتی که این افراد در آن سالها کردند، در همه جای دنیا موسساتی به نام آنها یا با تفکر آنها از هنر بازیافتی حمایت مالی میکنند. این موسسات، به ایدهها و البته تولیدات خلاق بازیافتی بودجههای کم و زیادی اختصاص میدهند. هنرمندان مطرحی، مثل لئوناردو دی کاپریو، بودجههای محیط زیستی از بنیادهای خیریه میگیرند، و صرف کارهای هنر بازیافتیای میکنند که به مطرح شدن جنبشهای حمایت از محیط زیست کمک کند.
موسسات غیر هنری، حمیات کلان از بازیافت هنری
اما به جز هنرمندان و هنردوستان، موسسات زیادی در دنیا برای هرگونه کاری جهت بازیافت و حمایت از محیط زیست هزینههایی اختصاص میدهند. یکی از مهمترین موسسات در دنیا، نهادهای دانشگاهی هستند. تقریبا اکثر دانشگاههای مطرح دنیا، یک کمپ یا یک انجمن برای کارهای سبز، یا کارهایی در جهت حمایت از محیط زیست دارند. کاملا واضح است که تا چه اندازه حمایت از هنر بازیافتی در این دانشگاهها اهمیت دارند. یکی از مطرحترین این دانشگاهها، دانشگاه ایرلند است که حاضر است بابت یک ایده هنر بازیافتی شما، بخشی از هزینه تحصیل شما را در این دانشگاه بپردازد.
از دیگر موسسات مطرحی که برای حمایت از هنر بازیافتی پول خرج میکنند، میتوان به فِدِرِک Federec یا فدراسیون شرکتهای حامی بازیافت در فرانسه، ISRI یا موسسه صنایع بازیافت زباله در امریکا، و Global Recycling Foundation یا نهاد جهانی بازیافت اشاره کرد.
بازیافت سود دارد، حتی اگر هنری باشد!
با وجود قدمت بازیافت تحت عنوان تغییر کاربری، خیلی سال نیست که از شکلگیری موسسات بازیافت میگذرد. درست مثل هر جنبه اجتماعی دیگیری، اول هنرمندان زمینه را برای تغییر نگاه به بازیافت شروع کردند و بعد علم و قوانین مدنی دست به کار شدند. همچنان، این بازیافت هنر است که دغدغه بازیافت را زنده نگه داشته است. پولی که از فروش و تبلیغ هنر بازیافتی به دست میآید، میتواند زمینه را برای حمایتهای بیشتر از هنر بازیافتی و بازیافت به طور کلی تامین کند. حداقل میتوان گفت، سوددهی این داستان، آینده را برایش روشن میکند.